معنی فارسی nonrestorative
B1غیرترمیمی به معنای عدم توانایی در بهبود و ترمیم وضعیت فرد است.
Not capable of restoring health, condition, or function.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این درمان به عنوان غیرترمیم کننده و بیاثر شناخته شد.
مثال:
The treatment was labeled as nonrestorative and ineffective.
معنی(example):
روشهای غیرترمیمی میتوانند بهبودی را مختل کنند.
مثال:
Nonrestorative practices can hinder recovery.
معنی فارسی کلمه nonrestorative
:
غیرترمیمی به معنای عدم توانایی در بهبود و ترمیم وضعیت فرد است.