معنی فارسی nonrioting
B1غیرشورشگر، به حالتی اشاره دارد که در آن هیچ شورشی یا خشونتی در یک جمع وجود ندارد.
The state of not engaging in rioting; peaceful action during protests.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جمعیت غیرشورشگر گواهی بر قدرت تظاهرات صلحآمیز بود.
مثال:
The nonrioting crowd was a testament to the power of peaceful demonstrations.
معنی(example):
موضع غیرشورشگر آنها گفتوگو را به جای برخورد تشویق کرد.
مثال:
Their nonrioting stance encouraged dialogue rather than conflict.
معنی فارسی کلمه nonrioting
:
غیرشورشگر، به حالتی اشاره دارد که در آن هیچ شورشی یا خشونتی در یک جمع وجود ندارد.