معنی فارسی nonroutine
B1غیرروتین، به فعالیت یا وضعیتی اطلاق میشود که عادی یا تکراری نیست و نیاز به تفکر و سازگاری بیشتری دارد.
Not customary or habitual; not following a typical routine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او کارهای غیرروتینی را ترجیح میدهد که او را هوشیار نگه دارد.
مثال:
She prefers nonroutine tasks that keep her on her toes.
معنی(example):
این پروژه شامل چالشهای غیرروتینی بود.
مثال:
The project involved many nonroutine challenges.
معنی فارسی کلمه nonroutine
:
غیرروتین، به فعالیت یا وضعیتی اطلاق میشود که عادی یا تکراری نیست و نیاز به تفکر و سازگاری بیشتری دارد.