معنی فارسی nonsalvation

B1

نقص در نجات، وضعیت یا شرایطی که در آن افراد یا چیزها نمی‌توانند نجات پیدا کنند یا بهبود یابند.

The state or condition of not being saved or rescued.

example
معنی(example):

اقدامات او باعث شد که پروژه نجات پیدا نکند.

مثال:

His actions led to a nonsalvation of the project.

معنی(example):

ایده عدم نجات معمولاً در فلسفه مورد بحث قرار می‌گیرد.

مثال:

The idea of nonsalvation is often debated in philosophy.

معنی فارسی کلمه nonsalvation

: معنی nonsalvation به فارسی

نقص در نجات، وضعیت یا شرایطی که در آن افراد یا چیزها نمی‌توانند نجات پیدا کنند یا بهبود یابند.