معنی فارسی nonscheduled

B1

غیرمستقیم برنامه‌ریزی شده، به هر چیزی که زمان یا برنامه‌ریزی مشخصی نداشته باشد اطلاق می‌شود.

Not planned or scheduled in advance.

adjective
معنی(adjective):

Not scheduled; not according to schedule.

مثال:

Because of an engine problem, the flight from Atlanta to Seattle made a nonscheduled stop in Detroit.

example
معنی(example):

پرواز به دلیل شرایط بد آب و هوایی ناپیوسته بود.

مثال:

The flight was nonscheduled due to bad weather.

معنی(example):

رویدادهای ناپیوسته می‌توانند در برنامه‌های ما غافلگیری ایجاد کنند.

مثال:

Nonscheduled events can create surprises in our plans.

معنی فارسی کلمه nonscheduled

: معنی nonscheduled به فارسی

غیرمستقیم برنامه‌ریزی شده، به هر چیزی که زمان یا برنامه‌ریزی مشخصی نداشته باشد اطلاق می‌شود.