معنی فارسی nonsedentarily
B1بهطور غیرنشسته یعنی فعالیتهایی که منجر به نشستن طولانیمدت نمیشود.
In a manner that is not sedentary; maintaining an active lifestyle.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور غیرنشستهای کار کرد و بین ایستادن و راه رفتن تغییر وضعیت داد.
مثال:
She worked nonsedentarily by alternating between standing and walking.
معنی(example):
زیستن بهطور غیرنشسته میتواند به بهبود سلامت کلی منجر شود.
مثال:
Living nonsedentarily can lead to better overall health.
معنی فارسی کلمه nonsedentarily
:
بهطور غیرنشسته یعنی فعالیتهایی که منجر به نشستن طولانیمدت نمیشود.