معنی فارسی nonself

B1

غیر خود به درکی اطلاق می‌شود که نشان‌دهندهٔ عدم خودخواهی در کردارها و رفتارها باشد.

Not acting in one's own self-interest.

example
معنی(example):

او اعمالش را به عنوان غیر خودخواهانه در نظر گرفت.

مثال:

He considered his actions as nonself-serving.

معنی(example):

رویکرد غیر خودخواه او بر همه تأثیر گذاشت.

مثال:

Her nonself approach impressed everyone.

معنی فارسی کلمه nonself

: معنی nonself به فارسی

غیر خود به درکی اطلاق می‌شود که نشان‌دهندهٔ عدم خودخواهی در کردارها و رفتارها باشد.