معنی فارسی nonslaveholding
B1غیر بردهداری، اشاره به وضعیتی دارد که در آن هیچ گونه بردهداری وجود ندارد یا شخصی به بردهداری وابسته نیست.
Not possessing or practicing the ownership of slaves.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها سبک زندگی غیر بردهداری را برای حمایت از باورهایشان انتخاب کردند.
مثال:
They chose a nonslaveholding lifestyle to support their beliefs.
معنی(example):
این جامعه به خاطر ارزشهای غیر بردهداریاش شناخته شده است.
مثال:
The community is known for its nonslaveholding values.
معنی فارسی کلمه nonslaveholding
:
غیر بردهداری، اشاره به وضعیتی دارد که در آن هیچ گونه بردهداری وجود ندارد یا شخصی به بردهداری وابسته نیست.