معنی فارسی nonsober
B1غیر متمرکز، اشاره به وضعیتی دارد که در آن فرد تحت تاثیر مواد یا احوالات دور است و دقت کمتری دارد.
Not sober; affected by alcohol or drugs, not fully alert.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در حالت غیر متمرکز بود و از محیط اطرافش کاملاً آگاه نبود.
مثال:
He was in a nonsober state, not fully aware of his surroundings.
معنی(example):
جو غیر متمرکز باعث میشد تمرکز بر روی بحث سخت باشد.
مثال:
The nonsober atmosphere made it hard to focus on the discussion.
معنی فارسی کلمه nonsober
:
غیر متمرکز، اشاره به وضعیتی دارد که در آن فرد تحت تاثیر مواد یا احوالات دور است و دقت کمتری دارد.