معنی فارسی nonsociably

B1

به طور غیر اجتماعی، به شیوه‌ای که در آن فرد تمایلی به حضور یا تعامل اجتماعی ندارد.

In a manner that is not sociable or friendly.

example
معنی(example):

او به طور غیر اجتماعی صحبت کرد و از برقراری تماس چشمی با همتایانش اجتناب کرد.

مثال:

He spoke nonsociably, avoiding eye contact with his peers.

معنی(example):

او در جمع به طور غیر اجتماعی رفتار کرد و تصمیم گرفت با تلفن خود بماند.

مثال:

She behaved nonsociably at the gathering, choosing to stay on her phone.

معنی فارسی کلمه nonsociably

: معنی nonsociably به فارسی

به طور غیر اجتماعی، به شیوه‌ای که در آن فرد تمایلی به حضور یا تعامل اجتماعی ندارد.