معنی فارسی nonsolidly

B1

به شکل غیرمحکم و ناپایدار، در مورد ساختارهای فیزیکی یا وضعیت‌ها.

In a manner that lacks solidity or firmness.

example
معنی(example):

جعبه به شکلی غیرمحکم بسته بندی شده بود و منجر به جابه‌جایی اقلام شد.

مثال:

The box was nonsolidly packed, causing items to shift.

معنی(example):

دیوار به طور غیرمحکم ساخته شده بود و در معرض خطر فروپاشی قرار داشت.

مثال:

The nonsolidly constructed wall was at risk of collapsing.

معنی فارسی کلمه nonsolidly

: معنی nonsolidly به فارسی

به شکل غیرمحکم و ناپایدار، در مورد ساختارهای فیزیکی یا وضعیت‌ها.