معنی فارسی nonspirit

B1

غیرروحیه، اشاره به عدم وجود روح یا شور و شوق دارد.

Lacking spirit or enthusiasm.

example
معنی(example):

او به خاطر رفتار غیرروحیه‌اش در جلسات شناخته شده بود.

مثال:

He was known for his nonspirit demeanor during meetings.

معنی(example):

این کتاب بخش غیرروحیه‌ای نداشت که خوانندگان را درگیر کند.

مثال:

The book lacked a nonspirit section that would engage the readers.

معنی فارسی کلمه nonspirit

: معنی nonspirit به فارسی

غیرروحیه، اشاره به عدم وجود روح یا شور و شوق دارد.