معنی فارسی nonstably

B1

به طور ناپایدار به معنای عدم توانایی در حفظ ثبات در یک فرآیند یا وضعیت است.

In a manner that lacks stability; prone to variation or change.

example
معنی(example):

آزمایش نشان داد که ترکیب شیمیایی به صورت ناپایدار واکنش نشان داد.

مثال:

The experiment showed that the chemical reacted nonstably.

معنی(example):

دستگاه تحت شرایط شدید به صورت ناپایدار عمل کرد.

مثال:

The machine operated nonstably under extreme conditions.

معنی فارسی کلمه nonstably

: معنی nonstably به فارسی

به طور ناپایدار به معنای عدم توانایی در حفظ ثبات در یک فرآیند یا وضعیت است.