معنی فارسی nonsubversively
B1به شیوهای که به جای تخریب به بهبود معتقد است.
In a manner that does not aim to undermine or disrupt the status quo.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور غیرخرابکارانه advocated کرده و به دنبال بهبود به جای ایجاد اختلال بودند.
مثال:
They advocated nonsubversively, seeking to improve rather than disrupt.
معنی(example):
با عمل به طور غیرخرابکارانه، آنها حمایت و اعتماد جامعه را جلب کردند.
مثال:
By acting nonsubversively, they gained community support and trust.
معنی فارسی کلمه nonsubversively
:
به شیوهای که به جای تخریب به بهبود معتقد است.