معنی فارسی nonsusceptiness
B1ویژگی یا حالت عدم توانایی در تحت تأثیر قرار گرفتن.
The state of being not easily affected or influenced.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابلتحمل بودن شخصیت او او را به یک رهبر عالی تبدیل کرد.
مثال:
The nonsusceptiness of her character made her a great leader.
معنی(example):
غیرقابلتحمل بودن او در برابر فشار همسالان قابل تحسین بود.
مثال:
His nonsusceptiness to peer pressure was admirable.
معنی فارسی کلمه nonsusceptiness
:
ویژگی یا حالت عدم توانایی در تحت تأثیر قرار گرفتن.