معنی فارسی nonsusceptivity
B1وضعیتی که در آن فرد به راحتی تحت تأثیر منفی قرار نمیگیرد.
The condition of being not easily affected or influenced.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم قابلیت او در برابر منفینگری قابل تحسین است.
مثال:
Her nonsusceptivity to negativity is commendable.
معنی(example):
عدم قابلیت در برابر حواسپرتی برای تمرکز مهم است.
مثال:
Nonsusceptivity to distractions is important for focus.
معنی فارسی کلمه nonsusceptivity
:
وضعیتی که در آن فرد به راحتی تحت تأثیر منفی قرار نمیگیرد.