معنی فارسی nonterminous

B1

غیرتمومی، بدون پایان مشخص، به وضعیت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که مرزهای مشخص ندارد.

Not having a definite end or boundary; continuous.

example
معنی(example):

مرزهای غیرتمومی این منطقه را تعریف کردن دشوار می‌کند.

مثال:

The nonterminous boundaries of the area make it hard to define.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، الگوهای غیرتمومی می‌توانند تنوع مستمری را نشان دهند.

مثال:

In biology, nonterminous patterns can show continuous variation.

معنی فارسی کلمه nonterminous

: معنی nonterminous به فارسی

غیرتمومی، بدون پایان مشخص، به وضعیت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که مرزهای مشخص ندارد.