معنی فارسی nontranscription

B1

عدم نوشتن، به معنای عدم تبدیل کلمات گفتاری به متن نوشته.

The act of not transcribing; failure to convert spoken words into written form.

example
معنی(example):

عدم نوشتن او از سخنرانی به این معنی بود که برخی جزئیات را از دست داده است.

مثال:

Her nontranscription of the lecture meant she missed some details.

معنی(example):

این پروژه به خاطر عدم نوشتن داده‌های کلیدی تحت تأثیر قرار گرفت.

مثال:

The project was hampered by nontranscription of key data.

معنی فارسی کلمه nontranscription

: معنی nontranscription به فارسی

عدم نوشتن، به معنای عدم تبدیل کلمات گفتاری به متن نوشته.