معنی فارسی nontransgression
B2عدم تخطی، حالتی که در آن فرد یا سازمان از قوانین یا اصول نقض نمیکند.
The state of not violating rules or standards; adherence to set guidelines.
- NOUN
example
معنی(example):
سیاست بر عدم تخطی از راهنماهای مشخص شده تأکید دارد.
مثال:
The policy emphasizes nontransgression of established guidelines.
معنی(example):
عدم تخطی برای حفظ استانداردهای اخلاقی در تحقیقات اهمیت دارد.
مثال:
Nontransgression is important for maintaining ethical standards in research.
معنی فارسی کلمه nontransgression
:
عدم تخطی، حالتی که در آن فرد یا سازمان از قوانین یا اصول نقض نمیکند.