معنی فارسی nonuniversality

B1

عدم جهانی بودن، به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن ایده‌ها یا اصول به طور جهانی صحیح نیستند.

The quality of not being universal; lack of universality.

example
معنی(example):

مفهوم عدم جهانی بودن فرضیه‌ی هنجارهای جهانی را به چالش می‌کشد.

مثال:

The concept of nonuniversality questions the assumption of universal norms.

معنی(example):

عدم جهانی بودن پیشنهاد می‌کند که تنوع‌های فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرند.

مثال:

Nonuniversality suggests that cultural variations should be acknowledged.

معنی فارسی کلمه nonuniversality

: معنی nonuniversality به فارسی

عدم جهانی بودن، به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن ایده‌ها یا اصول به طور جهانی صحیح نیستند.