معنی فارسی nonuprightness
B1عدم راست بودن، به معنای عدم برخورداری از حالت ایستادگی صحیح.
The state of being not upright.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم راستنشینی او زمانی که سعی میکرد راست بایستد، مشهود بود.
مثال:
Her nonuprightness was noticeable when she was trying to stand tall.
معنی(example):
عدم راست بودن سازه نگرانیهای ایمنی را ایجاد کرد.
مثال:
The nonuprightness of the structure raised safety concerns.
معنی فارسی کلمه nonuprightness
:
عدم راست بودن، به معنای عدم برخورداری از حالت ایستادگی صحیح.