معنی فارسی nonuterine
B1غیررحمی، به معنای مرتبط با خارج از رحم.
Not relating to the uterus.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این حالت به عنوان غیررحمی طبقهبندی شد.
مثال:
The condition was classified as nonuterine.
معنی(example):
مطالعات بر روی عوامل غیررحمی تأثیرگذار بر باروری متمرکز شد.
مثال:
The studies focused on nonuterine factors affecting fertility.
معنی فارسی کلمه nonuterine
:
غیررحمی، به معنای مرتبط با خارج از رحم.