معنی فارسی nonvassal

B2

به فردی اشاره دارد که تحت سرپرستی و وفاداری یک شخص دیگری نیست.

Referring to a person who is not a vassal; does not hold allegiance to a lord.

example
معنی(example):

در جامعه فئودالی، یک غیرتحت‌الحمایه به یک لرد وفاداری نداشت.

مثال:

In feudal society, a nonvassal did not owe loyalty to a lord.

معنی(example):

مفهوم غیرتحت‌الحمایه در درک ساختارهای اجتماعی قرون وسطی اهمیت دارد.

مثال:

The concept of a nonvassal is important in understanding medieval social structures.

معنی فارسی کلمه nonvassal

: معنی nonvassal به فارسی

به فردی اشاره دارد که تحت سرپرستی و وفاداری یک شخص دیگری نیست.