معنی فارسی nonverbally

B1

به معنای برقراری ارتباط به‌صورت غیرکلامی، به کمک حرکات و زبان بدن.

In a manner that does not involve verbal communication; using gestures and body language.

example
معنی(example):

آنها به‌طور غیرکلامی با یک سر تکان دادن و لبخندی توافق کردند.

مثال:

They agreed nonverbally, with a nod and a smile.

معنی(example):

در جلسه، ما به‌طور غیرکلامی برای احترام به نظرات یکدیگر ارتباط برقرار کردیم.

مثال:

In the meeting, we communicated nonverbally to respect each other's opinions.

معنی فارسی کلمه nonverbally

: معنی nonverbally به فارسی

به معنای برقراری ارتباط به‌صورت غیرکلامی، به کمک حرکات و زبان بدن.