معنی فارسی nonvertically
B1به طور غیرعمودی؛ در جهت غیرعمود.
Not in a vertical manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
پرچمها به صورت غیرعمودی برای تزیین آویزان شدهاند.
مثال:
The flags are hung nonvertically for decoration.
معنی(example):
آنها اشیاء را به صورت غیرعمودی روی قفسه چیدند.
مثال:
They arranged the items nonvertically on the shelf.
معنی فارسی کلمه nonvertically
:
به طور غیرعمودی؛ در جهت غیرعمود.