معنی فارسی nonwonder

B1

غیرعجیب به حالتی اطلاق می‌شود که نباید نسبت به یک نتیجه یا نتیجه خاص شگفت‌زده شد.

Not surprising; expected.

example
معنی(example):

این غیرعجیب است که او این جایزه را برد.

مثال:

It is a nonwonder that he won the award.

معنی(example):

مهارت‌های او باعث می‌شود که این غیرعجیب باشد که او موفق است.

مثال:

Her skills make it a nonwonder that she's successful.

معنی فارسی کلمه nonwonder

: معنی nonwonder به فارسی

غیرعجیب به حالتی اطلاق می‌شود که نباید نسبت به یک نتیجه یا نتیجه خاص شگفت‌زده شد.