معنی فارسی noonoo

B1

اصطلاحی محبت‌آمیز برای اشاره به عروسک یا اسباب بازی، به‌ویژه در میان کودکان.

A term of endearment for a soft toy or comfort object.

example
معنی(example):

نوزاد به نونوی خود لبخند زد.

مثال:

The baby smiled at her noonoo.

معنی(example):

او به عروسک پارچه‌ای خود نونو گفت.

مثال:

He called his stuffed animal noonoo.

معنی فارسی کلمه noonoo

: معنی noonoo به فارسی

اصطلاحی محبت‌آمیز برای اشاره به عروسک یا اسباب بازی، به‌ویژه در میان کودکان.