معنی فارسی norad
B1عبارتی که به دارو یا مادهای اشاره دارد که بر سیستم عصبی اثر میگذارد.
Referring to a type of drug that affects the nervous system.
- noun
noun
معنی(noun):
Noradrenaline.
example
معنی(example):
این دارو یک داروی norad است.
مثال:
The medication is a norad drug.
معنی(example):
Norad در تنظیم فشار خون مشارکت دارد.
مثال:
Norad is involved in regulating blood pressure.
معنی فارسی کلمه norad
:
عبارتی که به دارو یا مادهای اشاره دارد که بر سیستم عصبی اثر میگذارد.