معنی فارسی northness

B1

شمالیت، ویژگی یا حالتی از بودن در شمال که ممکن است جنبه‌های فرهنگی، اجتماعی یا جغرافیایی داشته باشد.

The quality or state of being located in the north; often associated with certain cultural or environmental characteristics.

example
معنی(example):

مفهوم شمالیت می‌تواند هویت‌های فرهنگی و جغرافیایی را تعریف کند.

مثال:

The concept of northness can define cultural and geographical identities.

معنی(example):

در ادبیات، شمالیت معمولاً نماد انزوا و چالش است.

مثال:

In literature, northness often symbolizes isolation and challenge.

معنی فارسی کلمه northness

: معنی northness به فارسی

شمالیت، ویژگی یا حالتی از بودن در شمال که ممکن است جنبه‌های فرهنگی، اجتماعی یا جغرافیایی داشته باشد.