معنی فارسی nosepinch

B1

گرفتن یا فشار دادن بینی با انگشتان، معمولاً برای هدفی خاص یا آزمایش.

To squeeze or grip the nose, often to check for sensitivity or as a reflex gesture.

example
معنی(example):

او بینی خود را گرفته تا مطمئن شود که واقعی است.

مثال:

She gave her nose a pinch to make sure it was real.

معنی(example):

پزشک ممکن است برای بررسی حساسیت، بینی را فشار دهد.

مثال:

The doctor might do a nose pinch to check for sensitivity.

معنی فارسی کلمه nosepinch

: معنی nosepinch به فارسی

گرفتن یا فشار دادن بینی با انگشتان، معمولاً برای هدفی خاص یا آزمایش.