معنی فارسی nosewise
B1اصطلاحی برای توصیف جهت یا فضایی که از نقطهای به سمت بینی یا صورت حرکت میکند.
In the direction of the nose; used to denote movement towards the nose or facial features.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به سمت بینی خود چرخید تا بویی از گلها بگیرد.
مثال:
He turned nosewise to catch a whiff of the flowers.
معنی(example):
باد به سمت بینی ما میوزید.
مثال:
The wind was blowing nosewise towards our direction.
معنی فارسی کلمه nosewise
:
اصطلاحی برای توصیف جهت یا فضایی که از نقطهای به سمت بینی یا صورت حرکت میکند.