معنی فارسی nosinesses

B1

اشکال متعدد کنجکاوی یا دخالت در امور دیگران.

Plural form of nosiness; instances of being overly inquisitive.

example
معنی(example):

در این شهر کوچک کنجکاوی‌های زیادی وجود دارد.

مثال:

There are many nosinesses in the small town.

معنی(example):

کنجکاوی‌های او اغلب موضوع صحبت مردم بود.

مثال:

Her nosinesses were often the talk of the town.

معنی فارسی کلمه nosinesses

: معنی nosinesses به فارسی

اشکال متعدد کنجکاوی یا دخالت در امور دیگران.