معنی فارسی not a proposition

B1

عبارتی که برای بیان این‌که چیزی به‌عنوان پیشنهاد مطرح نشده است استفاده می‌شود.

An expression used to indicate that something is not being put forward as a proposal.

example
معنی(example):

پیشنهاد او یک پیشنهاد نبود بلکه در واقع یک سوال بود.

مثال:

His suggestion was not a proposition but rather a question.

معنی(example):

این طرح یک پیشنهاد نیست؛ فقط یک پیش‌نویس است.

مثال:

This plan is not a proposition; it’s just a draft.

معنی فارسی کلمه not a proposition

: معنی not a proposition به فارسی

عبارتی که برای بیان این‌که چیزی به‌عنوان پیشنهاد مطرح نشده است استفاده می‌شود.