معنی فارسی not be able to do something a lick

B1

عبارت «به اندازه یک گز» به معنای عدم توانایی یا ناتوانی در انجام کاری است.

To be unable to do something at all.

example
معنی(example):

او نتوانست هیچ کاری در حل معما انجام دهد.

مثال:

He couldn't solve the puzzle a lick.

معنی(example):

او هیچ کار خاصی در رقص نمی‌داند.

مثال:

She doesn't know how to dance a lick.

معنی فارسی کلمه not be able to do something a lick

: معنی not be able to do something a lick به فارسی

عبارت «به اندازه یک گز» به معنای عدم توانایی یا ناتوانی در انجام کاری است.