معنی فارسی notaryship

B2

نوتاری، مقام و وظیفه‌ای است که افراد را قادر می‌سازد تا اسناد را به طور قانونی تأیید کنند.

The office or position of a notary, involving the authority to certify documents.

example
معنی(example):

نوتاری‌اش به او اجازه می‌دهد که اسناد را تأیید کند.

مثال:

His notaryship allows him to certify documents.

معنی(example):

او به نوتاری خود و مسئولیت‌هایش افتخار می‌کرد.

مثال:

She was proud of her notaryship and its responsibilities.

معنی فارسی کلمه notaryship

: معنی notaryship به فارسی

نوتاری، مقام و وظیفه‌ای است که افراد را قادر می‌سازد تا اسناد را به طور قانونی تأیید کنند.