معنی فارسی notative
B2توصیفی، مربوط به طریقه یا شیوهای که اطلاعات و ویژگیها را به طور واضح بیان میکند.
Relating to the expression of a notice or indication within language.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صفحات توصیفی بیشتری به توصیف اضافه کردند.
مثال:
The notative adjectives brought more detail to the description.
معنی(example):
او از یک رویکرد توصیفی برای توضیح مفهوم استفاده کرد.
مثال:
He used a notative approach to explain the concept.
معنی فارسی کلمه notative
:
توصیفی، مربوط به طریقه یا شیوهای که اطلاعات و ویژگیها را به طور واضح بیان میکند.