معنی فارسی notedness
B1شناخت، نیکو شناخته شدن یا مورد توجه قرار گرفتن در یک حوزه خاص.
The quality of being well-known or recognized.
- NOUN
example
معنی(example):
شناخت او در زمینه علم به خوبی شناخته شده است.
مثال:
His notedness in the field of science is well recognized.
معنی(example):
شناخت کار او باعث ایجاد فرصتهای زیادی شده است.
مثال:
The notedness of her work has led to many opportunities.
معنی فارسی کلمه notedness
:
شناخت، نیکو شناخته شدن یا مورد توجه قرار گرفتن در یک حوزه خاص.