معنی فارسی nothing doing
B1هیچ کاری نمیشود کرد، نشانهای از عدم تمایل یا امکان انجام کاری.
An expression indicating that something is impossible or won't happen.
- interjection
interjection
معنی(interjection):
Absolutely not; definitely no.
example
معنی(example):
از او خواستم کمک کند، اما او گفت که هیچ کاری نمیتواند انجام دهد.
مثال:
I asked if he could help, but he said nothing doing.
معنی(example):
وقتی پیشنهاد بیرون رفتن دادم، او با جمله هیچ کاری نمیشه کرد پاسخ داد.
مثال:
When I suggested going out, he replied with nothing doing.
معنی فارسی کلمه nothing doing
:
هیچ کاری نمیشود کرد، نشانهای از عدم تمایل یا امکان انجام کاری.