معنی فارسی noveletty
B2نوولتیش، به سبکی از نویسندگی اشاره دارد که ویژگیهای سبکی و سرگرمکنندهتری دارد.
A light, whimsical style of writing typically associated with novelettes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لحن نوولتیش نوشتار او باعث شد احساس سبکی و سرگرمکنندگی داشته باشد.
مثال:
The noveletty tone of her writing made it feel light and entertaining.
معنی(example):
رویکرد نوولتیش او به داستانگویی برای مخاطبان جوانتر جذاب بود.
مثال:
His noveletty approach to storytelling appealed to a younger audience.
معنی فارسی کلمه noveletty
:
نوولتیش، به سبکی از نویسندگی اشاره دارد که ویژگیهای سبکی و سرگرمکنندهتری دارد.