معنی فارسی novitious
B1نوویشگونه، توصیف چیزهایی که جدید و تازه هستند، به ویژه در زمینه ایدهها.
New, fresh; relating to something that is innovative.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایدههای نوویشگونهای که در جلسه ارائه شد، علاقه زیادی را برانگیخت.
مثال:
The novitious ideas presented at the meeting sparked a lot of interest.
معنی(example):
او رویکرد نوویشگونهای برای حل مسائل دارد که بسیار مؤثر است.
مثال:
She has a novitious approach to problem-solving that is quite effective.
معنی فارسی کلمه novitious
:
نوویشگونه، توصیف چیزهایی که جدید و تازه هستند، به ویژه در زمینه ایدهها.