معنی فارسی nozi

B1

جزء کوچک یا مناسب که برای عملکرد صحیح سیستم ضروری است.

A small or necessary part of a mechanism or system.

example
معنی(example):

نوئی عنصری کوچک اما حیاتی از ماشین‌آلات بود.

مثال:

The nozi was a small but essential part of the machinery.

معنی(example):

او به سرعت نوئی شکسته را تعویض کرد تا دستگاه دوباره کار کند.

مثال:

He quickly replaced the broken nozi to get the device working again.

معنی فارسی کلمه nozi

: معنی nozi به فارسی

جزء کوچک یا مناسب که برای عملکرد صحیح سیستم ضروری است.