معنی فارسی nucleiform

B1

شکلی که شبیه هسته است، معمولاً در زیست‌شناسی برای توصیف ساختارهایی با این ویژگی استفاده می‌شود.

Resembling or having the shape of a nucleus; often used to describe certain cellular structures.

example
معنی(example):

ویروس دارای شکلی هسته‌ای است که به آن اجازه می‌دهد سلول‌ها را نفوذ کند.

مثال:

The virus has a nucleiform shape that allows it to penetrate cells.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، ساختارهای هسته‌ای به خاطر ویژگی‌های منحصر به فردشان مطالعه می‌شوند.

مثال:

In biology, nucleiform structures are studied for their unique properties.

معنی فارسی کلمه nucleiform

: معنی nucleiform به فارسی

شکلی که شبیه هسته است، معمولاً در زیست‌شناسی برای توصیف ساختارهایی با این ویژگی استفاده می‌شود.