معنی فارسی nuculanium
B1نوکولانیوم، معدنی که در ساختارهای خاصی من جمله صدفها یافت میشود.
A mineral found in certain bivalve shells.
- NOUN
example
معنی(example):
نوکولانیوم، معدنی کمتر شناخته شده است که در برخی از صدفهای دوکفهای یافت میشود.
مثال:
Nuculanium is a lesser-known mineral found in some bivalve shells.
معنی(example):
زمینشناسان نوکولانیوم را برای درک فرآیند تشکیل آن مطالعه میکنند.
مثال:
Geologists study nuculanium to understand its formation process.
معنی فارسی کلمه nuculanium
:
نوکولانیوم، معدنی که در ساختارهای خاصی من جمله صدفها یافت میشود.