معنی فارسی nugacities

B2

امور ناچیز، موضوعات یا جزئیات خُرد و بی‌اهمیت.

Insignificant or trivial matters.

example
معنی(example):

استدلال‌ها پر از بی‌محتوایی بودند که ما را منحرف کردند.

مثال:

The arguments were full of nugacities that distracted us.

معنی(example):

او نگرانی‌های او را به عنوان بی‌محتوا رد کرد.

مثال:

She dismissed his concerns as mere nugacities.

معنی فارسی کلمه nugacities

: معنی nugacities به فارسی

امور ناچیز، موضوعات یا جزئیات خُرد و بی‌اهمیت.