معنی فارسی nullification
B2لغو، باطلکردن، بهخصوص در زمینه حقوقی که یک عمل یا قانون به صورت رسمی دیگر معتبر شناخته نمیشود.
The action of declaring something invalid or void.
- NOUN
example
معنی(example):
این قانون تحت باطل شدن توسط ایالت قرار گرفت.
مثال:
The law was subject to nullification by the state.
معنی(example):
عمل باطل کردن میتواند عواقب قانونی قابل توجهی داشته باشد.
مثال:
The act of nullification can have significant legal consequences.
معنی فارسی کلمه nullification
:
لغو، باطلکردن، بهخصوص در زمینه حقوقی که یک عمل یا قانون به صورت رسمی دیگر معتبر شناخته نمیشود.