معنی فارسی nulliplex
B1یک اصطلاح علمی که برای توصیف ساختار یا وضعیتی بهکار میرود که در آن پیچیدگی وجود ندارد.
A scientific term used to describe a structure or condition where complexity is absent.
- NOUN
example
معنی(example):
بیپیچیدگی مشاهده شده در مطالعه نکات جالبی را ارائه داد.
مثال:
The nulliplex observed in the study offered interesting insights.
معنی(example):
پژوهشگران بیپیچیدگی را در زمینه سیستمهای پیچیده تعریف کردند.
مثال:
Researchers defined nulliplex in the context of complex systems.
معنی فارسی کلمه nulliplex
:
یک اصطلاح علمی که برای توصیف ساختار یا وضعیتی بهکار میرود که در آن پیچیدگی وجود ندارد.