معنی فارسی numbedness
B1بیحسی، حالتی است که در آن فرد احساسات خود را از دست میدهد یا نمیتواند احساسی را تجربه کند.
The state of being numb; lacking the ability to feel physical sensations or emotions.
- NOUN
example
معنی(example):
پس از شنیدن خبر، احساسی از بیحسی بر او حاکم شد.
مثال:
After the news, a feeling of numbness settled over him.
معنی(example):
بیحسی در دستانش نوشتن را دشوار کرد.
مثال:
The numbness in her hands made it difficult to write.
معنی فارسی کلمه numbedness
:
بیحسی، حالتی است که در آن فرد احساسات خود را از دست میدهد یا نمیتواند احساسی را تجربه کند.