معنی فارسی numbles
B1بیحسی یا خواب رفتن، وضعیتی که حس یا احساس در یک ناحیه از بدن کاهش مییابد.
A temporary loss of sensation in a part of the body, often caused by pressure.
- noun
noun
معنی(noun):
The entrails of a deer or other animal, used for food.
example
معنی(example):
او وقتی که روی زمین سرد نشسته بود، دچار بیحسی شد.
مثال:
He got the numbles when he sat on the cold floor.
معنی(example):
بیحسی میتواند بعد از نشستن در یک وضعیت به مدت طولانی اتفاق بیفتد.
مثال:
The numbles can happen after sitting in one position for too long.
معنی فارسی کلمه numbles
:
بیحسی یا خواب رفتن، وضعیتی که حس یا احساس در یک ناحیه از بدن کاهش مییابد.