معنی فارسی numine

B1

حضور یا عالی ترین شکل معنویت در اشیاء یا تجربیات.

A term denoting a divine or spiritual presence.

example
معنی(example):

حضور numine در زیبایی طبیعت احساس می‌شود.

مثال:

The numine can be felt in nature's beauty.

معنی(example):

هنرمندان اغلب در کار خود به دنبال numine هستند.

مثال:

Artists often seek the numine in their work.

معنی فارسی کلمه numine

: معنی numine به فارسی

حضور یا عالی ترین شکل معنویت در اشیاء یا تجربیات.