معنی فارسی nuncius

B1

نونسی به نماینده دیپلماتیک پادشاهی مذهبی کاتولیک اشاره دارد که معمولاً در کشورهای خارجی فعالیت می‌کند.

A papal ambassador or representative, especially to a foreign court.

example
معنی(example):

نونسی پیام پاپ را ارسال کرد.

مثال:

The nuncius delivered the Pope's message.

معنی(example):

به عنوان یک نونسی، او نقش کلیدی در روابط بین‌الملل داشت.

مثال:

As a nuncius, he played a key role in international relations.

معنی فارسی کلمه nuncius

: معنی nuncius به فارسی

نونسی به نماینده دیپلماتیک پادشاهی مذهبی کاتولیک اشاره دارد که معمولاً در کشورهای خارجی فعالیت می‌کند.